سریال«بیگناه»؛ ملغمهای از ابتذالهای اخلاقی
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۶۲۱۰۸
خبرگزاری فارس- گروه سینما: شبکه نمایش خانگی را باید یک حوزه فرهنگی بسیار مهم و حساس بهحساب آورد؛ زیرا جامعه هدف یا مقصد اصلی آن درون خانوادههاست. با توجه به اینکه خانواده عنصر اولیه و پایه و هسته اصلی جامعه است، هرگونه تأثیرگذاری بر آن بهکل ساختار جامعه سرایت میکند.
با این وجود الگو گیری این مجموعههای نمایشی از سریالهای درام ترکیهای و روایت داستان حول محور عشقهای چندگانه و مثلثی با تم خیانت که اساساً مغایر با آداب و فرهنگ اسلامی و عرفی جامعهی ماست، برای مخاطب به یک تغییر ذائقهی نادرست و تردید در هویت فرهنگی و رواج سبک زندگی غربی و تقبیح ارزشهای دینی و انقلابی منجر میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*داستان «بیگناه» و بازهم رواج اشرافیگری
سریال «بیگناه» یکی از تازهترین آثار نمایش خانگی است که به قسمتهای پایانی خود نزدیک شده است. اثری که با همراهی برادران کیایی و اینبار با کارگردانی مهران احمدی ساخته شده و نه تنها در اسم شبیه تولید قبلی ایشان (همگناه) که در جنس قصه و مضمون، انتخاب بازیگر و حتی روایت هم بسیار شبیه به آن است. در این سریال نیز همچون همگناه شاهد روابط متزلزل درونی یک خانواده بزرگ هستیم. با این تفاوت که سریال «همگناه» ریتم تندتری داشت و نوع روایت قصه مخاطب را بیشتر جذب میکرد و «بیگناه» کند و خالی از جذابیتهای روایی است.
«بیگناه» داستان علاقه همزمان دو دوست به یک دختر و کنار کشیدن یکی از آنها به نفع دیگری است.در واقع یک خط داستان کلیشه در فیلم و سینمای ایران دوباره تکرار شده است. ماجرایی که معمولا پایان خوشی ندارد. این سریال باوجود این داستان تکراری و کلیشهای تنها میخواهد با تکیه بر سلیبریتی محوری و نمایش زنان با پوشش نامناسب و آرایش غلیظ و نمایش زندگی لوکس شخصیتها و عبور از خط قرمزهای سریالهای صداوسیما مخاطب را جذب نماید.
تمامی شخصیتها در سریال «بیگناه» در وضعیت رفاه به سر میبرند که البته سر دیگر قصه شان در گذشته برابر با نداری و فلاکتشان است و البته تصمیم به دزدی و قتل هم بی شک از همین گذشته ناشی میشود و فیلمساز از طریق واکاوی گذشته شخصیتها سعی دارد اعمال خلاف اخلاق و قانون آنها را توجیه نماید.
در این سریال سلبریتی محوری و عدم انطباق فضای ترسیمی با واقعیت و نمایش موقعیتهای لوکس و لاکچری فضایی رؤیایی را به تصویر میکشد که همین موضوع به علت فاصلهی این روایت با سطح زندگی عموم اقشار جامعه یک احساس شکست و سرخوردگی را برای مخاطب به همراه خواهد داشت.
*شخصیتهای متعدد در داستانی الکن
«بیگناه» دچار نوعی تشتت و پراکندگی در روایت گری است. چند قصه که به زور به هم بافته شده اند، ولی ساز جدا میزنند. تکهتکههایی که نه تنها در ذهن بیننده کنار هم چیده و به هم وصل نمیشوند بلکه مدام درحال دور شدن و پراکندگی بیشتر هستند.
فیلمساز با گنجاندن شخصیتهای متعدد تلاش دارد تا ضمن قبح زدایی از ناهنجاریهای اخلاقی و عادی سازی روابط محرم و نامحرم، دوستیهای خیابانی و خیانت به همسر، گریزی به مسائل اجتماعی و فرهنگی روز جامعه چون ماجرای جنبش «می تو» تا مصرف قرصهای محرک در میان دانشآموزان دبیرستانی و ماجرای بیتکوین و رمزارزها داشته باشد اما نه تنها توفیقی بدست نمیآورد بلکه فقط مخاطب را سردرگم میکند؛ چراکه تمامی شخصیتها از فروغ و بهمن گرفته تا استاد کثرتی و یلدا و جانا و از آنسو سینا و سارینا و کیانا تا سهراب و منفرد در سطح حرکت میکنند و جلوی دوربین میآیند تا مسالهشان را بگویند و بروند و سابقه ذهنی و درگیری یا کشش برای تماشاگر ایجاد نمیکنند. شخصیتهایی که هیچکدام پرداخت درستی ندارند و باورپذیر نمیشوند.
قراردادن شخصیت استاد «فرهنگ کثرتی» در داستان سریال نیز گویی ادای دین فیلمساز به یکی از نقاشان معروف کشور در جهان واقع است. استاد بزرگ نقاشی که در قسمتهای ابتدایی منفور و متهم به سوء استفاده از دختران جوان است اما در ادامه سریال تطهیر میشود و هرقدر که مخاطب به زندگی خصوصیاش نزدیک میشود تنهایی و مظلومیت او را میبیند و در واقع بیگناه اصلی نه بهمن است و نه فروغ، این استاد کثرتی است که بدون گناه است و همه درباره او اشتباه کردهاند.
فارغ از واقعیت ادعاهای مطرح شده درخصوص این استاد نقاشی، شخصیت کثرتی داستان مرد پا به سن گذاشتهای است که در همه جا با برخوردی گرم و بیش از اندازه صمیمی و شوخیهای بعضا نامناسب، دختران جوان را به دور خود جمع میکند و همین رفتارهای خلاف اخلاق و دین است که او را در مظان اتهام تجاوزگری هم قرار میدهد.
*کلام آخر/ مصائب تماشگر بیگناه
در پایان باید گفت «بیگناه» همچون دیگر سریالهای نمایش خانگی؛ «دل»، «میوه ممنوعه»، «گیسو» و...در نبود فرآیند نظارتی مؤثر و استاندارد و عدم پایبندی به منافع ملی و ارزشهای جامعه و اهداف نظام، بهشدت بهسوی ابتذال پیش میرود و مرزهای اخلاقی و عرفی جامعه مخاطبان را با تهدیدهای جدی مواجه میکند.
این سریال که در نمایش روابط ساختارشکن مثلثی از نمونههای محصول ترکیه مثل «سیب ممنوعه»، «تلخ و شیرین»، «پرنده سحرخیز»، «عشق بیپایان» پیشی گرفته است، چند وقتی است مورد انتقاد کاربران فضای مجازی نیز قرار گرفته و برخی کاربران خواهان شرح ساده روایت و ترسیم شجره نامه خانوادههای این سریال شدهاند.
مخاطبی که اکنون که سریال به پایان خود نزدیک شده است پس از تماشای انواع و اقسام ابتذالات اخلاقی در سریالی با کارگردانی ضعیف و عاجز در انتقال حس اصلی و اساسی صحنهها و داستانی آشفته و شلخته، مدام از خود میپرسد: چرا راز محرمیت فروغ و بهمن 25 سال قبل برملا نشده است؟ چرا بقیه اعضای خانواده شک نکردهاند؟ و درنهایت تکلیف قبحزدایی از ارتباط بین محارم چه میشود؟
آیا برای مخفی نگه داشتن چنین رازی، که در حال حاضر فقط برای برخی از اعضای خانواده فرشباف آشکار نیست، نیاز به قتل و مهاجرت و اینهمه دروغ بود؟ اینها نمونههایی از پرسشهای بی پاسخ مخاطبان «بیگناه است که قطعا مهران احمدی در مقام کارگردان و برادران کیایی جوابی برای آنها ندارند و در نهایت این مخاطب است که هم از لحاظ روحی و هم مالی متضرر شده و بازهم شاهد چنین سریال مبتذل و آشفتهای در شبکه نمایش خانگی است.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: سریال بی گناه نمایش خانگی فیلیمو نمایش خانگی شخصیت ها بی گناه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۶۲۱۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای خانواده رضا عطاران در «بدل» چیست؟/ معرفی چهرههای جدید
علیرضا مسعودی معروف به علی مشهدی درباره سریال جدید خود با نام «بدل» که با پایان مجموعه «هفت سر اژدها» از این شبکه پخش می شود به خبرنگار مهر بیان کرد: قصه و اتفاقات سریال «بدل» در سال ۱۴۰۲ رخ می دهد و درباره خانواده عطاران است؛ شهرام قائدی نقش پدر را در خانواده عطاران بازی می کند که نسل اندر نسل عطار هستند. پریسا مقتدی نقش همسرش را بازی می کند و عرفان آصفی نقش پسر خانواده را با نام رضا عطاران دارد.
وی درباره عرفان آصفی که بیشتر در تئاتر فعالیت داشته است توضیح داد: رضا عطاران که تحصیلات مرتبط با هوا و فضا در خارج از کشور دارد پس از پنج سال به ایران باز می گردد. نقش او را عرفان آصفی بازی می کند که سال گذشته در فیلم «ویلای ساحلی» کیانوش عیاری نقش اصلی را داشت و اینجا هم نقش اصلی سریال را دارد.
این نویسنده و کارگردان درباره قصه «بدل» بیان کرد: طرح این قصه را حدود ۲۰ سال پیش نوشتم و کنار گذاشتم و بعد از سال ها فکر کردم الان وقت آن است که ساخته شود.
مسعودی درباره نام رضا عطاران و اینکه برای این قصه با خود عطاران گپ و گفتی داشته است یا خیر بیان کرد: به هر حال من سال هاست در مقام نویسنده کار می کنم و سال های اخیر هم کارگردانی کرده ام. عطاران هم از مدل کاری من خبر دارد و برایش سوال نبود که چرا سراغ اسم او رفته ام. اما من زنگ زدم و برای استفاده از نامش از او اجازه گرفتم.
این فیلمنامه نویس درباره کمدی های سال های اخیر که نتوانسته است مخاطب را راضی کند، بیان کرد: من همه سریال های تلویزیون را می بینم چون آثار همکاران من است و همیشه این آثار را دنبال کرده ام. مساله این است که الان چهار یا پنج پلتفرم اصلی داریم و فضای مجازی هم بسیار فعال است. فضا نسبت به ۲۰ سال پیش خیلی تغییر کرده است. گرفتاری مردم هم بیشتر شده است. آن زمان شاید ساعت ۷ شب خانه بودید اما الان آنقدر دلمشغولی ها زیاد شده است که باید تا آخر شب کار کنید.
وی درباره اینکه سریالش چقدر می تواند فضای جدیدی در میان کمدی ها داشته باشد، عنوان کرد: این سریال هم از موقعیت های کمدی و هم از کمدی کلامی برخوردار است. شخصیت ها در این سریال فانتزی نیستند. شخصیت هایی که در این سریال انتخاب کرده ام به گونه ای هستند که مردم با آنها همذات پنداری دارند و ما به ازای آنها را می بینند. پیش از این هم سال ها تلاش کرده ام که مردم با شخصیت های آثارم ارتباط بگیرند و کاراکترها و شخصیت ها را اطراف خود دیده باشند.
نویسنده «کوچه اقاقیا» اضافه کرد: نویسنده هایی مثل پیمان و محراب قاسم خانی تخصص شان در فانتزی است ولی من هرچه ساختم مابه ازای آن را در زندگی خودم دیده ام مثل «نوروز رنگی» که چند سال پیش پخش شد و «بدل» هم چنین ویژگی ای دارد. غیر از شخصیت ها، بخشی از داستان هم براساس یک واقعیت است.
مسعودی در ادامه درباره حضور بازیگران در سریال های تلویزیونی با توجه به دستمزدهای شبکه خانگی بیان کرد: الان دستمزدها در پلتفرم ها آنقدر بالا و عجیب و غریب است که بسیاری از بازیگران را نمی توانید در تلویزیون داشته باشید. با این ارقامی که آن طرف رد و بدل می شود مگر می توانید به بازیگرانی چون جواد عزتی بگویید به تلویزیون بیاید. خود من با رقم های تلویزیون رویم نمی شود به اینها که رفقایم هستند بگویم به تلویزیون بیایند.
وی در پایان درباره اینکه چرا خودش به پلتفرم ها نمی رود و کار بسازد، بیان کرد: تلویزیون مخاطب بسیار بالایی دارد من ادعایم می شود تمام ایران را گشته ام و در سراسر ایران دیده ام که هنوز تلویزیون شان روشن است. شک نکنید یک سریال تلویزیونی در شبکه سه میزان بیننده اش خیلی بیشتر از سریالی است که در شبکه نمایش خانگی درباره اش بحث می شود.
کد خبر 6091923 عطیه موذن